اخبار فلزات: حدود یک سال پس از زیانهای متواتر، شرکت ذوب روی بافق موفق به کسب رکوردهای بینظیری در سال 95 شده است. کسب راندمان کل 90 درصدی، سود 17 میلیارد تومانی در سال 95، افزایش حجم تولید، موفقیت در صادرات شمش روی به کشورهایی همانند کره جنوبی، افزایش بازیابی از باطلههای فرآیندی و... دلیل متقن برای گفتوگو با محمد حیدرزاده مدیرعامل ذوب روی بافق بود که معتقد است، مدیریت علمی و نگاه توسعهای میتواند همواره به موفقیت در هر عرصهای منجر شود.
لطفا در خصوص سابقه خود قبل از مدیریت شرکت ذوب روی بافق، توضیحاتی ارائه فرمایید.
اینجانب در سال 1367 تحصیلات خود را در رشته متالورژی دانشگاه کرمان آغاز کردم. پس از پایان تحصیلات در شرکت کالسیمین طرح امریه سربازی را گذراندم و همین امریه سرآغاز مسیر شغلی حرفهای من در شرکت کالسیمین و صنعت روی شد. اولین شمش روی ایران را در سال 1371 در یکی از واحدهای شرکت کالسیمین تولید کردیم بعد از شرکت کالسیمین در شرکت ملی سرب و روی فعالیت خود را ادامه دادم. بین سالهای 1382 تا 1385 یک شرکت مهندسی مشاور و طراحی را تاسیس کردم. شرکت مذکور توانست 13 واحد تولیدی روی در مناطق مختلف از جمله؛ زنجان، قزوین، کرمانشاه، کرمان، اراک و... طراحی و اجر کند. لازم به ذکر است که اولین واحد صادرکننده زاماک را نیز تحت عنوان شرکت پدیده کیمیا در زنجان راهاندازی کردم که در آنجا مازاد تولید زاماک به ترکیه صادر میشد.
چگونه و در چه زمانی به شرکت ذوب روی بافق وارد شدید؟
شرکت توسعه معادن روی ایران که بزرگترین هلدینگ صنعت روی در ایران است ، در سال 1394 چند شرکت زیرمجموعه آن متحمل زیان شدند که ذوب روی بافق نیز خسارتی 5 میلیارد تومانی از خود برجای گذاشته بود. علاوه بر این در سه ماهه نخست سال گذشته نیز حدود 2 میلیارد و 800 میلیون تومان ضرر داشت؛ از اینرو گروه توسعه معادن روی ایران تصمیم گرفت تا در راستای افزایش سودآوری، مدیریت بعضی شرکت ها را تغییر دهد که مدیریت شرکت ذوب روی بافق نیز به بنده پیشنهاد شد. لذا در اردیبهشت ماه سال 1395 این مسئولیت را در شرکت ذوب روی بافق پذیرفتم.
چه عواملی سبب شد تا مدیریت این شرکت را بپذیرید؟
شرکت ذوب روی بافق تنها شرکت تولیدکننده روی و اسید سولفوریک از خاک سولفوره است. سابقه مدیریت من در شرکت اسیدسازان زنجان در سال 1393 و بیش از دو دهه فعالیت در صنعت روی اولین دلیل قبول این مسئولیت بود. دلیل دوم برگرفته از وجود پتانسیل رشد در این شرکت بود. بررسی های بنده قبل از قبول مسئولیت نشان میداد که این شرکت میتواند به رشد بالایی دست یابد. سومین عامل نیز برگرفته از رفتار نیروی انسانی شرکت بود که آنها را پرسنلی مودب، قانع، پرتلاش و آموزشپذیر ارزیابی کردم که این ارزیابی نیز بهراستی حقیقت داشته است. چهارمین دلیل نیز ماهیت فنی داشت که به فرآیند تولید و تکنولوژی آن بر می گردد. پیچیدگیهای فرآیند تولید همانند وجود خطوط مبسوط لیچینگ، دارا بودن خط آهن زدایی (جاروزایت) ، وجود واحد هوی مدیا ، تشویه و اسید این مجموعه برای بنده بسیار جالب و باارزش بود. مجموعه عوامل یاد شده سبب شد تا مدیریت شرکت ذوب روی بافق را بپذیرم.
در دوران مدیریت جنابعالی، چه اقداماتی در راستای افزایش بهرهوری صورت گرفته و چه موفقیتهایی کسب شده است؟
طی یک سال گذشته به رکوردهای بی سابقهای در شرکت ذوب روی بافق دست یافتهایم که از جمله آنها میتوان به افزایش راندمان تولید، افزایش تولید، افزایش کیفیت و کاهش هزینهها اشاره کرد. اقدمات اساسی برای تامین خاک روی، فروش داخلی و صادرات شمش روی و راهاندازی چندین پروژه مانند پروژه کیک شویی ، لیچ اکسیدی، گازرسانی و 5S صورت گرفته است. این رکوردها برآمده از مدیریت دانش، برنامه ریزی و پیگیری مستمر، استقرار نظام آراستگی، فرهنگ مدیریت مشارکتی (نظام پیشنهادها)، استقرار مدیریت مالی و... رخ داده است. بهعنوان مثال نظم ایجاد شده ناشی از اجرای نظام آراستگی به بهبود راندمانها و کاراییها بسیار کمک است و در مجموعهای 400 نفره همه به فضای کاری خود توجه ویژهای دارند به نحوی که در 55 تا 60 نوع تیپ شغلی این تغییرات به خوبی نمایان است.
مجموعه اقدامات انجام شده در راستای کاهش هزینهها را «نهضت کاهش هزینه» نامگذاری کردیم و طی آن هزینهها طبق سناریوهای مشخصی کاهش یافتند. به عنوان مثال با کاهش مصرف پودر روی، به میزان 2 میلیارد تومان در سال صرفهجویی در هزینهها داشتیم و یا با بهبود شاخص مصرف سدیم سولفات طی دوره کمتر از یک سال، مصرف از 41 کیلوگرم به 13 کیلوگرم به ازای هر تن کاهش یافته است. کاهش هزینهها در سایر بخشها مانند انرژی نیز کاملاً محسوس بوده است.
لازم به ذکر است که این موفقیتها صرفاً بهصورت تجربی کسب نشدهاند و دارای پشتوانه علمی و تلاش بسیار کارکنان در واحد تحقیق و توسعه است. اهمیت توجه به تحقیق و توسعه نیز بهگونهای بوده است که در همان ابتدای کار در اردیبهشت سال گذشته، راهاندازی جدی واحد تحقیق و توسعه صورت گرفت و در این راستا با پارک علم و فناوری یزد و دانشگاه یزد تفاهمنامهای برای رفع علمی مشکلات امضا شد. در حال حاضر در مجموعه، اتاقهایی تحت عنوان اتاق اساتید دانشگاهی برای فعالیت علمی در نظر گرفته شده است و هیچ نوع بوروکراسی پیچیدهای برای ورود اساتید و پژوهشگران به مجموعه وجود ندارد.
یکی از عوامل اصلی در سوددهی واحدهای تولید روی، راندمان بازیابی است؛ در حال حاضر راندمان شرکت ذوب روی بافق به چه میزان است؟
در سالهای گذشته، راندمان تولید حدود 85 درصد بود که با بهبود فرآیند تولید و سایر پارامترهای موثر به راندمان بیسابقه 90 درصدی دست یافتیم. این راندمان از ضرب راندمان 93 درصدی تولید ورق و 97 درصدی ذوب کسب شده است. اما باید در نظر داشت که راندمان تنها با ایفای نقش تکنولوژی کسب نشده است، مواردی همچون کنترل عملیات، دقت اپراتوری، پایش و مراقبت از عملکرد هر واحد و... به افزایش راندمان منجر شده است. در واقع مدیریت علمی- تخصصی به این افزایش راندمان کمک کرده است.
طی مدیریت شما چه تغییراتی در میزان تولید، کیفیت و بهرهوری تجهیزات رخ داد؟
در اولین قدم پس از حضورم در شرکت در راستای افزایش تولید، گلوگاههای تولید مورد بررسی قرار گرفت و پس از اعمال تغییرات، در تیرماه 1395، رقمی معادل 1200 تن شمش روی تولید شد که معادل تولید سه ماهه اول سال بود. در ماه بعدی، حدود 1400 تن و در نهایت در شهریور ماه همان سال، رکورد 17 ساله ذوب روی بافق زده شد و تولید حدود 2100 تن شمش روی در ماه ثبت شد.
در کنار افزایش میزان تولید، با کاهش میزان سرب، خلوص شمش نیز از نظر کیفیت بهشدت افزایش یافته است، به گونه ای که حتی یک کیلوگرم از شمش های تولیدی نامطلوب نبوده و تمامی محصولات در اسرع وقت به فروش رفته است.
در خصوص بهرهوری تجهیزات نیز میزان تولید ورق روی بهازای هر کاتد از 7.5 کیلوگرم به رکورد 12 کیلوگرم بر کاتد افزایش یافته است. با توجه به وجود 192 سلول در واحد تولید ورق روی و در نظر گرفتن 24 آند و کاتد در هر سلول، افزایش این شاخص افزایش حدود 20 تن در روز را در پی داشته است. این امر خود بر بهینهسازی مصرف انرژی نیز اثرگذار است.
دستیابی به مازاد تولید اسید سولفوریک به میزان حدود 9000 تن و فروش آن به صنایع مصرف کنندة منطقه از جمله شرکت مس سرچشمه از جمله موفقیتهای شرکت در بخش اسید بوده است.
با توجه به بحران کمبود خاک روی در کشور، چه اقداماتی در خصوص تامین ماده اولیه انجام شده است؟
در خصوص تامین ماده اولیه، چند نکته قابل توجه است. کارخانه ذوب روی بافق با تکیه بر خاک سولفیدی معدن مهدیآباد و همچنین خاک سولفیدی معدن کوشک راهاندازی شده است؛ به طوری که قرار بود 50درصد از نیاز این واحد از طریق معدن کوشک تامین شود. ولی در حال حاضر بخش سولفورة معدن مهدیآباد به بهرهبرداری نرسیده است و تمام کنسانتره تولیدی کوشک نیز صادر میشود. تغییرات اخیری که در خط تولید داده شده است، امکان استفاده از خاک اکسیدی را نیز فراهم کرده است. لذا به طور سنتی بخشی از نیاز شرکت از خاک اکسیدی انگوران تامین میشد که با مشکلات بسیاری همراه بود. برای تامین خاک مورد نیاز و استفاده حداکثری از ظرفیت، سعی کردیم معادن کوچک اطراف را فعال کنیم که میتوان به معادن تاجکوه، چاهمیر، گَوَر، گیجر کوه، عشقآباد و منصورآباد اشاره کرد. در کنار فعالسازی معادن کوچک اطراف، معدن انجیره که متعلق به شرکت ذوب روی بافق است در مسیر توافقات برای راهاندازی قرار داد. فعال شدن معادن کوچک در واقع هم به تامین خاک شرکت کمک میکند و هم باعث افزایش اشتغال در منطقه خواهد شد. از اینرو معادن لقمهای کوچک مورد توجه ویژه ما است چرا که جمع تولید آنها در نهایت به رقم بالایی خواهد رسید. این موضوع میتواند الگویی برای کل کشور باشد. علاوه بر اقدامات فوق، توانستیم 90 هزار تن خاک اکسیدة معدن مهدیآباد نیز دریافت کنیم.
به نظر شما نوع و شیوه مدیریت تا چه میزان در موفقیت شرکتهایی همانند ذوب روی بافق تاثیرگذار است؟
در خصوص اهمیت مدیریت در صنعت سرب و روی باید اشاره کرد که مساله مهمتر از تکنولوژی، مواد اولیه، بازار فروش و...، مدیریت یک مجموعه و یا یک حوزه است. چرا که پارامترهای یاد شده تحت یک مدیریت مناسب میتوانند حداکثر بهرهوری مطلوب را از خود نشان دهند. بهعنوان مثال تکنولوژی عملیات بیمارستانی کشور تقریباً به سطحی از پیشرفتگی تکنولوژیهای روز دنیا رسیده است؛ اما خدمات ارائه شده توسط آنها در مقایسه با جوامع توسعه یافته، ضعیف و ناقص است. بنابراین مواردی همانند تکنولوژی را میتوان بهراحتی شناسایی و جذب کرد. اما در نهایت مدیریت بر نوع استفاده و فرصتسازی از آنها مهم است.
با توجه به اهمیت مدیریت در موفقیت یک واحد تولیدی-تجاری، پس از 22 سال تلاش و فعالیت در حوزه صنعت سرب و روی کشور، پس از دریافت مدرکMBA ، عنوان رساله خود را در دوره دکتری «ارائه مدلی برای ارتقا بهرهوری و رقابتپذیری صنعت روی ایران» انتخاب کردم. دلیل انتخاب شرکت ذوب روی بافق، نیز در راستای پیاده سازی همین موضوع بوده است.
دانش کنونی در شرکت ذوب روی بافق چگونه ایجاد شده است و مدیریت دانش در این شرکت چگونه پیادهسازی میشود؟
دانش موجود در شرکت ذوب روی بافق، دانشی فنی-علمی است که دو دسته عامل در ایجاد آن نقش داشته است که یکی برآمده از حضور همیشگی مدیران مجموعه برای بررسی و حل علمی و گروهی چالشهای پیش آمده و دیگری انتقال تجارب و دانش مدیران به یکدیگر است. اشتراکگذاری دانشهای موجود با سایر افراد حاضر به تکمیل و توسعه دانش حاکم در مجموعه کمک کرده است. در نتیجه این اقدام، رویکرد علمی بر فرآیند کار و تولید این مجموعه حاکم شده است. باید خاطر نشان کرد که در رویکرد علمی، مبنای فعالیتها دادههای تجربی تحقیقمحور است. بهعنوان مثال اگر در مرحله تولید ورق روی، چسبندگی ایجاد شود، با ایجاد کارگروه لازم، تهیه جامعه آماری، آنالیز آزمایشگاهی و... مساله مورد نظر رفع خواهد شد و اطلاعات آن برای استفاده در آینده و موارد مشابه مکتوب و مستند میشوند. قابل ذکر است که برای هر نوع اقدام بهبود و تصمیم و تغییر جدید کاربرگهای بهبود تهیه و اجرا می شود.
علاوه بر موارد یاد شده، این رویکرد در حال حاضر در مسیر تبدیل به یک سیستم هوشمند عصبی است و با این دیدگاه حتی موارد آینده و طرحهای مورد نظر نیز قابل پیشبینی شدهاند. بهگونهای که میتوان رفتار یک خاک را با استفاده از نمونه آن در تمامی فرآیند تخمین زد. از اینرو با توجه به موارد یادشده، مجموعه فعالیتهای حاضر تحت عنوان «مدیریت دانش» پیگیری میشوند. در این راستا نیز حدود 170کاربرگ پروژههای بهبود بین پرسنل حاضر توزیع شده است که برای ثبت و ضبط دانشهای ایجاد شده تحت نظارت یک مدیر لحاظ شدهاند.
برای حل مسائل و مشکلاتی که ایجاد میشود «گروههای حل مساله» در شرکت ذوب روی بافق تشکیل دادهایم تا پارادوکسها و نظرات مختلف و غیر هم جهت افراد برای حل هر مساله، در یک جهت قرار بگیرند و نتیجهای بهتر و مناسبتر بهدست آید. در این گروهها هر تصمیمی بهصورت گروهی اخذ میشود و پس از رسمیت یافتن و رسیدن به امضای تمامی افراد، به مدیریت کل ارائه میشود. در این راستا نیز روشهای حل مساله به آنها آموزش داده شده است. این موضوع علاوه بر اینکه اختلاف سلیقه ها را رفع می کند، اثر مثبت فنی و روانی خوبی نیز برجای گذاشته است.
با توجه به رشد علمی و فنی شرکت ذوب روی بافق و مزیتهای ذاتی آن که نزدیک به واقعیتهای جهانی است، افق توسعهای این شرکت را چگونه پیشبینی میکنید؟
گرچه یک واحد کوچک، واحدی چابک است و میتواند سریعتر تصمیم بگیرد، اما در مقیاس صنعتی و جهانی، این واحدها صرفه اقتصادی ندارند و نمیتوانند در برابر واحدهای بزرگ چند 100هزار تنی رقابتپذیر باشند. بنابراین از عرصه رقابت حذف میشوند. در این راستا در شرکت ذوب روی بافق، افق توسعهای افزایش ظرفیت را تا 100 هزار تن در نظر داریم. این افق نیز بهدلیل وجود زیرساختهای لازم؛ از قبیل شبکه و پست 20 مگاواتی، چاه های عمیق آب، مساحت 200 هکتاری زمین، 70000 مترمربع زیربنای ساخته شده و سایر زیرساختهای لازمه، نزدیکی به معادن و ذخایر مناسب روی و... دور از دسترس نیست.
بنابراین امیدواریم در سالهای پیش رو با بهره گیری از امکانات و توانمندیهای فوق الذکر علاوه بر ایجاد اشتغال بیشتر برای جوانان منطقه، موجب تولید محصولات و ثروت افزونتری برای کشور عزیزمان شده و نقش خود را در انجام مسئولیتهای اجتماعی و اقتصادی بخوبی ایفا نمائیم.
محمد حیدرزاده
اخبار مجتمع




